رامکیلغتنامه دهخدارامکی . [ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به رامک جد ابوالقاسم عبداﷲبن موسی بن رامک نیشابوری رامکی .
رامکیلغتنامه دهخدارامکی . [ م َ ] (اِخ ) ابوالقاسم عبداﷲبن موسی بن رامک نیشابوری رامکی ساکن بغداد، که از عبداﷲبن احمدبن حنبل و ابومسلم کجی و دیگران حدیث شنید و حاکم ابوعبداﷲ از ا
رامیرلغتنامه دهخدارامیر. (اِخ ) فرزند اوردونیو و برادر آلفونس چهارم از فرمانروایان اسپانیا بود و در سال 927م . از طرف برادر بحکومت لیون منصوب گشت و برخی از خویشاوندان خود را که ب
تیمارلغتنامه دهخداتیمار. (اِ) غم باشد و تیمار داشتن ، غم خوردن بود. (فرهنگ جهانگیری ). غم . (فرهنگ رشیدی ) (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ). رنج و اندوه . (ناظم الاطباء) : از او بی
بیمارلغتنامه دهخدابیمار. (ص ) ناتوان و خسته . (برهان ). ناتوان ومریض . (انجمن آرا). مریض . (شرفنامه ٔ منیری ). ناتندرست . دردمند. ناتوان . ناخوش . رنجور. (ناظم الاطباء). این لفظ