رامشگریلغتنامه دهخدارامشگری . [ م ِ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل رامشگر. مطربی . خنیاگری . مطربی و سازندگی . (شعوری ج 2 ورق 16) : نه کس دید و نه مرغ و دیو و پری نه کمتر شد آن بانگ رامشگر
جوانویهلغتنامه دهخداجوانویه . [ ج َ ] (اِخ ) نام رامشگری است از مردم ری که ابراهیم موصلی ارجانی موسیقی را از او فراگرفت . (فرهنگ شاهنامه ). || آهنگی است در موسیقی . رجوع به آهنگ در