رامالغتنامه دهخداراما. (اِخ ) در اساطیر هند، شخصی است که از تشخص و تجسم «ویشنو» معبود هندیان بوجود آمده است . او فرزند «داسارات » فرمانروای «اود» بوده و گویا با «ویسوا میترا» سف
راماواژهنامه آزادآرام، آرامش. از ریشه رم (ram) آرام، در پارسی باستان رامن (raaman)، در پهلوی رامیشنا (raamishnaa) آسایش. راما به زبان هندی یعنی خدا
رامافرهنگ نامها(تلفظ: rāmā) (سنسکریت) یکی از تجلیات و اطوار ' وشنو '/vichnou/ در اساطیر هندی ؛ (در فارسی) (رام + ا (پسوند نسبت)) ، منسوب به رام . ← رام .
رامعلغتنامه دهخدارامع. [ م ِ ] (ع ص ) آنکه سر را فرود آورد سپس آن بردارد. (از متن اللغة) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
رأمانلغتنامه دهخدارأمان . [ رَءْ ] (ع مص ) یا رئمان رأم . رجوع به رأم و متن اللغة و اقرب الموارد شود.
رامانلغتنامه دهخدارامان . (اِخ ) نام یکی از خدایان سرزمین بابل . رجوع به تاریخ کرد تألیف رشید یاسمی ص 25 شود.
راماذان درلغتنامه دهخداراماذان در. [ دَ ] (اِخ ) قریه ای است از طسوج ساوه طسوج جبل . (تاریخ قم ص 118).