رالانلغتنامه دهخدارالان . (اِخ ) نام کوهی است که در باره ٔ آن گفته اند: أو مااقام مکانه رالان . (از معجم البلدان ج 3).
رئلانلغتنامه دهخدارئلان . [رِءْ ] (ع اِ) ج ِ رأل . بچه های شترمرغ یا بچه های یکساله ٔ آن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از آنندراج ) (از منتهی الارب ). و رجوع به رأل و رئا
رازانلغتنامه دهخدارازان . (اِخ ) دهی است از دهستان رازان بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد (مرکز دهستان ) که در 19هزارگزی شمال خاوری زاغه کنار شمالی خرم آباد به بروجرد واقع است . ناحیه
رازانلغتنامه دهخدارازان . (اِخ ) دهی است از دهستان ژان بخش دورود شهرستان بروجرد واقع در 30 هزارگزی جنوب باختری دورود. محلی کوهستانی و سردسیر و سکنه ٔ آن 880 تن است که شیعی مذهبند
رازانلغتنامه دهخدارازان . (اِخ ) دهی است جزء دهستان رستاق بخش خمین شهرستان محلات که در 3000 گزی خاور خمین واقع است . ناحیه ای است جلگه ای معتدل وسکنه ٔ آن 348 تن است که شیعی مذهب
رازانلغتنامه دهخدارازان . (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد است . این دهستان در خاور بخش واقع و محدود است از خاور بکوه سفره بخش دورود و ازباختر بدهستانهای ق