رافضیفرهنگ انتشارات معین( فِ) [ ع . ] (ص .) 1 - ترک کننده . 2 - اصطلاح سنّییان دربارة شیعه به علت ترک رأی صحابه در بیعت با ابوبکر و عمر .
رافضیلغتنامه دهخدارافضی . [ ف ِ ضی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به رافضة که جماعتی از شیعیانند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
رافضیلغتنامه دهخدارافضی . [ ف ِ ] (اِخ ) منسوب به گروهی از لشکر زیدبن علی که او را ترک کردند. در اصطلاح فرقه ٔ سنی هر شیعه رافضی است . چه ، ایمان به سه نفر از خلفاءراشدین را ترک
رافضیلغتنامه دهخدارافضی . [ ف ِ ] (ص نسبی ) منسوب به رافضة. و رافضة گروهی از لشکری که سردار خود را بگذارند. (از المنجد) (آنندراج ). و رجوع به رافضة شود.
رافضی دانستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب افضی دانستن، رافضی قلمداد کردن، اخراج کردن، ازکیش اخراج کردن، تکفیر کردن، محکوم کردن
رافضی دانستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب افضی دانستن، رافضی قلمداد کردن، اخراج کردن، ازکیش اخراج کردن، تکفیر کردن، محکوم کردن
هته ٔ دزدلغتنامه دهخداهته ٔ دزد. [ ] (اِخ ) این ترکیب در کتاب النقض دو بار بدین ترتیب آمده : «اعتقاد رافضیان این است که این مالها و خراجها نمی باید که بکل کیا و کافر کیا و قفل ابلیس