رافائل دومانسلغتنامه دهخدارافائل دومانس . [ ءِ ] (اِخ ) مورخ معروف اروپایی معاصر صفویان که درباره ٔ مکتب تصوف ایران و دولت صفویان تحقیقاتی کرده است . رجوع به ج 4 تاریخ ادبیات ایران تألی
رافائللغتنامه دهخدارافائل . [ ءِ ] (اِخ ) یکی از ملائکه مقرب است که در تورات نام وی آمده است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).
رافائللغتنامه دهخدارافائل . [ ءِ ] (اِخ ) آکسل فردیناند دانشمند اقتصاددان سوئد، که بسال 1850 م . درگوتمبرگ بدنیا آمد وی دراوپسال تحصیل کردو سپس در استکهلم اقامت گزید و شخصیت اجتما
رافائللغتنامه دهخدارافائل . [ ءِ ] (اِخ ) سانتی یا سانزیو نقاش بزرگ و نامی ایتالیایی که بسال 1483 م . در شهرک اوربین واقع در 280 هزار متری شمال رم به دنیا آمد، وی از کودکی به نقاش
رفائللغتنامه دهخدارفائل . [رَ ءِ ] (اِخ ) یا رافائل نقاش بزرگ و نامی ایتالیایی . رجوع به رافائل شود.
لژلغتنامه دهخدالژ. [ ل ُ ] (اِخ ) (ل ِ ...) دسته ٔ 52 تصویر منقوش بر دیوار از رافائل نقاش معروف و بهترین شاگردان وی در تالارهای (لژها) مشرف به صحن سن داماس در واتیکان نمودار و
زنونلغتنامه دهخدازنون . [ زِ نُن ْ ] (اِخ ) الیائی ، از مردم اله . فیلسوف یونانی (490-430 ق . م .). وی شاگرد برمانیدس یا پارمنید بود و شیوه ٔ استدلال او را بکمال رسانید . وی ابت
زلزلهلغتنامه دهخدازلزله . [ زَ زَ / زِ زِ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِ) رجفه . لرز. لرزه . لرزش . جنبش سخت و حرکت شدید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). جنبش زمین و زمین لرزه که بومهن و بومه
شیوهلغتنامه دهخداشیوه .[ شی وَ / وِ ] (اِ) طور و عمل و طرز و روش و قاعده . (برهان ). طور. رسم . طریقه . سبک . اسلوب . روش . نهج . وتیره . نسق . سان . گون . گونه . هنجار. طریق .