راغسرسنیلغتنامه دهخداراغسرسنی . [ س َ س َ ] (اِخ ) امام ابوبکر محمدبن عبداﷲ موسی نسفی راغسرسنی . وی از سید ابوالحسن محمدبن محمدبن زید حسینی سماع حدیث کرد و ابوحفص عمربن محمدبن احمد
راغسرسنیلغتنامه دهخداراغسرسنی . [ س َ س َ ] (ص نسبی ) منسوب است به راغسرسنة که از قراء نسف است . (از انساب سمعانی ج 1). و رجوع به راغسرسنة و لباب الانساب شود.
راغسرسنةلغتنامه دهخداراغسرسنة. [ س َ س َ ن َ ] (اِخ ) از قراء نسف و در نیم فرسنگی آن است . (از انساب سمعانی ). و رجوع به لباب الانساب شود. و شاید ترکیبی از راغ باشد.
راغسرسنةلغتنامه دهخداراغسرسنة. [ س َ س َ ن َ ] (اِخ ) از قراء نسف و در نیم فرسنگی آن است . (از انساب سمعانی ). و رجوع به لباب الانساب شود. و شاید ترکیبی از راغ باشد.
چاره کردنلغتنامه دهخداچاره کردن . [ رَ / رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تدبیر کردن .در اصلاح امری یا انجام کاری تأمل و تفکر نمودن . درصدد رهایی کسی یا رهانیدن چیزی برآمدن : کنون یک بیک چاره