راست بخشلغتنامه دهخداراست بخش . [ ب َ ] (نف مرکب ) مقسط. (مهذب الاسماء). بخش کننده بقسط و عدل . بخش کننده بتساوی و استواء.
راحت باشلغتنامه دهخداراحت باش . [ ح َ ] (حامص مرکب ) آسایش . آسودگی . || (اِ مرکب ) (از راحت + باش فعل امر) خطابی که هنگام تعلیم عملیات نظامی و ورزشی سربازان را دهند تا دم زنند و ان
راحت باشفرهنگ انتشارات معین( ~.) (اِمر.) فرمانی که نشانة پایان یافتن یا تعطیل کوتاه مدت تمرین نظامی است .
حجب الصدرلغتنامه دهخداحجب الصدر. [ ح َ بُص ْ ص َ ] (ع اِ مرکب ) پرده ٔ غشائی که فضای سینه را به دو بخش چپ و راست بخش کند .
مقسطلغتنامه دهخدامقسط. [ م ُ س ِ ] (ع ص ) دادگر. (مهذب الاسماء) (دهار). عادل و دادگر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). راست بخش . (السامی ) (مهذب الاسماء). ج ، مقسطین : فاصلحوا بینهما
اسطرلابلغتنامه دهخدااسطرلاب . [ اُ طُ ] (معرب ، اِ) (از: یونانی ِ اَسْترُن ، ستاره + لامبانِئین ، گرفتن ) اُسترلاب . اُصطرلاب . سُتُرلاب . سُطُرلاب . صُلاّب . آلتی است که برای مشاه