رازگویندهلغتنامه دهخدارازگوینده . [ ی َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) گوینده ٔ راز. آنکه سخنی نهانی با کسی گوید. که سرّ خود با کسی در میان نهد. || نجوی کننده : شد آنگه برش رازگوینده تنگ نهان
راز گویندهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهگویندۀ راز؛ آنکه سِرّی را فاش کند یا راز خود را به دیگری بگوید: ◻︎ شد آنگه برش رازگوینده تنگ / نهان دشنهٴ زهرخورده به چنگ (اسدی: ۱۱۹).