رازقلغتنامه دهخدارازق . [ زِ ] (ع ص ) رساننده ٔ روزی . (از اقرب الموارد). پیدا کننده ٔ روزی و دهنده ٔ آن . (آنندراج ). روزی دهنده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) : و همه به و
رازقفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. رزقدهنده؛ روزیدهنده؛ روزیرسان.۲. (اسم، صفت) از نامها و صفات خدایتعالی.
رازقانلغتنامه دهخدارازقان . (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش خرقان تابع شهرستان ساوه و واقع در کوهستان است . محلی سردسیر و سکنه ٔ آن 1067 تن است که آب آن از رودخانه است . محصول آن غلات و سی
رازقندلغتنامه دهخدارازقند. [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار که در 15هزارگزی شمال سبزوار و 3هزارگزی خاور شوسه ٔ سبزوار به جغتای واقع است . محلی است
رازقیلغتنامه دهخدارازقی . [ زِ ] (ع ص نسبی ) منسوب به رازق . || ضعیف . (اقرب الموارد). سست و ضعیف از هر چیزی . (منتهی الارب ).
رازقیلغتنامه دهخدارازقی . [ زِ ] (اِ) زنبق سفید. (برهان ) (ناظم الاطباء). زنبق . (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 170). || سوسن سفید. (برهان ) (ناظم الاطباء) (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی
رازقیلغتنامه دهخدارازقی . [ زِ ] (ع ص نسبی ) منسوب به رازق . || ضعیف . (اقرب الموارد). سست و ضعیف از هر چیزی . (منتهی الارب ).
رازقانلغتنامه دهخدارازقان . (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش خرقان تابع شهرستان ساوه و واقع در کوهستان است . محلی سردسیر و سکنه ٔ آن 1067 تن است که آب آن از رودخانه است . محصول آن غلات و سی
رازقندلغتنامه دهخدارازقند. [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار که در 15هزارگزی شمال سبزوار و 3هزارگزی خاور شوسه ٔ سبزوار به جغتای واقع است . محلی است
رازقیلغتنامه دهخدارازقی . [ زِ ] (اِ) زنبق سفید. (برهان ) (ناظم الاطباء). زنبق . (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 170). || سوسن سفید. (برهان ) (ناظم الاطباء) (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی
رازقیةلغتنامه دهخدارازقیة. [ زِ قی ی َ ] (ع ص ، اِ) جامه ٔ کتان سفید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گویند: کساه رازقیة. (اقرب الموارد). || می . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).