راذکانلغتنامه دهخداراذکان . (اِخ ) دهی است به طوس که احمدبن حامد فقیه از آن ده است . (منتهی الارب ). و در تداول امروز رادکان گویند. رجوع به رادکان شود.
راذانیلغتنامه دهخداراذانی . [ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن حسن راذانی زاهد منسوب به راذان مدینه که بسال 480 هَ . .ق . درگذشت . (از معجم البلدان ) (لباب الانساب ج 1 ص 449).
رادکانلغتنامه دهخدارادکان . (اِخ ) برجی مقبره مانند که درنزدیک قوچان واقع است . (تاریخ صنایع ایران ص 235).
رادکانلغتنامه دهخدارادکان . (اِخ ) برجی مقبره مانند است که در نزدیک بندرگز واقع است . (از تاریخ صنایع ایران ص 235).
رادکانلغتنامه دهخدارادکان . (اِخ ) دهی است جزء دهستان دودانگه بخش ضیأآباد شهرستان قزوین . واقع در 12000 گزی ضیأآباد، کنار راه شوسه ٔ همدان . کوهستانی وسردسیر و آب آن از قنات و ر
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حامد راذکانی . از مردم راذکان دهی بطوس . یکی از علمای فقه است .
راذانیلغتنامه دهخداراذانی . [ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن حسن راذانی زاهد منسوب به راذان مدینه که بسال 480 هَ . .ق . درگذشت . (از معجم البلدان ) (لباب الانساب ج 1 ص 449).
رادکانلغتنامه دهخدارادکان . (اِخ ) برجی مقبره مانند که درنزدیک قوچان واقع است . (تاریخ صنایع ایران ص 235).
رادکانلغتنامه دهخدارادکان . (اِخ ) برجی مقبره مانند است که در نزدیک بندرگز واقع است . (از تاریخ صنایع ایران ص 235).