راحملغتنامه دهخداراحم . [ ح ِ ] (ع ص ) مهربانی کننده . (منتهی الارب ). رحم کننده . (آنندراج ). رحم کننده وبخشایشگر. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || شاة راحم ؛ گوسپند آماسیده ز
ارحم الراحمینلغتنامه دهخداارحم الراحمین . [ اَ ح َ مُرْ را ح ِ ] (اِخ ) بخشاینده تر بخشایندگان . و آن از اسماء صفات باریتعالی است .
ارحم الراحمینفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهرحمکنندهتر از همۀ رحمکنندگان؛ بخشندهترین بخشندگان؛ از صفات خداوند.
ارحم الراحمینلغتنامه دهخداارحم الراحمین . [ اَ ح َ مُرْ را ح ِ ] (اِخ ) بخشاینده تر بخشایندگان . و آن از اسماء صفات باریتعالی است .
ارحملغتنامه دهخداارحم . [ اَ ح َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از راحم . رحیم تر. مهربان تر. بسیاررحم و بسیار مهربان . (آنندراج ): اَرحم الراحمین . و فی الحدیث : ارحم امتی ابوبکر.
کوه محمللغتنامه دهخداکوه محمل . [ م َ م ِ ](ص مرکب ) مرکبی که محملی سنگین و بزرگ همچون کوه راحمل تواند کرد : آهن سم ، فولادرگ ، صاعقه انگیز، صرصرتک ، عفریت دل ، کوه محمل . (سندبادنا
بارحملغتنامه دهخدابارحم . [ رَ ] (ص مرکب ) رحیم دل . رحمان . راحم . غافر. غفور. غفار. (کازیمیرسکی ). رجوع به «با» شود.