راجه کنیلالغتنامه دهخداراجه کنیلا. [ ج َ ؟ ] (اِخ ) نام یکی از فرمانروایان هند بوده است . رجوع به ص 114 مجمل التواریخ و القصص شود. مؤلف تاریخ فرشته چ بمبئی ص 6 گوید: پاندوان از خرابه
راجهلغتنامه دهخداراجه . [ ج َ / ج ِ ] (اِخ ) معروف به میرزا راجه از بزرگان راجه های هند بود. او خال شهاب الدین محمدشاه جهان که شاهجهان آباد بدو منسوب است میباشد. نصرآبادی گفته ا
راجهلغتنامه دهخداراجه . [ ج َ / ج ِ ] (هندی ، اِ) لقب کسی را که در قسمتی از هند حکومت داشته است . (از ناظم الاطباء). لقب حاکم و فرمانروای قسمتی از سرزمین هند، نظیر: راجه ٔ میسور
راجهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهعنوان احترامآمیز هریک از حاکمان، فرمانروایان، امرا، و سرکردگان هند.
راجهلغتنامه دهخداراجه . [ ج َ / ج ِ ] (اِخ ) معروف به میرزا راجه از بزرگان راجه های هند بود. او خال شهاب الدین محمدشاه جهان که شاهجهان آباد بدو منسوب است میباشد. نصرآبادی گفته ا
راجهلغتنامه دهخداراجه . [ ج َ / ج ِ ] (هندی ، اِ) لقب کسی را که در قسمتی از هند حکومت داشته است . (از ناظم الاطباء). لقب حاکم و فرمانروای قسمتی از سرزمین هند، نظیر: راجه ٔ میسور
راجه پالیاملغتنامه دهخداراجه پالیام . [ ج َ ] (اِخ ) قصبه ای است در هندوستان که در وادی وابپار در ایالت سریویلیپانو از ایالت تینولی در اداره ٔ مدرس قرار دارد. (ازقاموس الاعلام ترکی ).
راجه پورلغتنامه دهخداراجه پور. [ ج َ ] (اِخ ) قصبه ای است در هندوستان که در ساحل راست نهر جمنا در سنجاغ بانده در ایالت اﷲآباد واقع است و 733 تن سکنه دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
راجه جنگلغتنامه دهخداراجه جنگ . [ ج َ ج َ ] (اِخ ) قصبه ای است در هندوستان و در 45هزارگزی جنوب لاهور واقع است . (از قاموس الاعلام ترکی ).