راجبةلغتنامه دهخداراجبة. [ ج ِ ب َ ] (ع اِ) پیوند بیخ انگشتان یا شکم مفاصل انگشتان یا استخوان انگشتان . یا پیوندهای استخوان انگشتان . یا پشت استخوانهای انگشتان . یا مابین پیوندها
رأبلغتنامه دهخدارأب . [ رَءْب ْ ] (ع اِ) گله ٔ هفتاد شتر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مهتر بزرگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
رأبلغتنامه دهخدارأب . [ رَءْب ْ ] (ع مص ) اصلاح و آشتی دادن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). || (ص ) رائب که وصف بمصدراست . (از اقرب الموارد). رجوع به رائب شود. || (مص ) پیو
رابلغتنامه دهخداراب . [ راب ب ] (ع اِ) شوی مادر. (منتهی الارب ). کان یکره ان یزوج الرجل امراءة رابه . (حدیث ). (ناظم الاطباء).
راجبةلغتنامه دهخداراجبة. [ ج ِ ب َ ] (ع اِ) پیوند بیخ انگشتان یا شکم مفاصل انگشتان یا استخوان انگشتان . یا پیوندهای استخوان انگشتان . یا پشت استخوانهای انگشتان . یا مابین پیوندها
رنیلغتنامه دهخدارنی . [ رِ ] (اِخ ) قصبه ای است در ناحیه ٔ راجبوتا از کشور هندوستان واقع در 180هزارگزی شمال شرقی بیکانیر. دارای 5200 تن جمعیت است و از آن میان 985 تن مسلمان هست
قاعونلغتنامه دهخداقاعون . (اِخ ) نام کوهی است بلند در اندلس نزدیک دانیه که ازمسافت دو روز راه پیدا است . ابوحفص عروضی زکرمی در اشعاری که درباره ٔ زکرم سروده است گوید : ما راجب ٌ
رواجبلغتنامه دهخدارواجب . [ رَ ج ِ ] (ع اِ) پیوندهای بیخ انگشتان یا شکمهای مفاصل انگشتان یا استخوانهای انگشتان است یا پیوندهای استخوان آن یا پشت استخوانهای انگشتان یا مابین پیوند