راتالغتنامه دهخداراتا. (اِخ )فرشته ای است . (فرهنگ ایران باستان ص 96). || یکی از ایزدان است . (فرهنگ ایران باستان ص 100).
راتافرهنگ نامها(تلفظ: rātā) رادی (بخشندگی ، سخاوت) ، دهش ؛ (در اعلام) فرشتهای است در ایران باستان .
راتعلغتنامه دهخداراتع. [ ت ِ ] (ع ص ) شتر چرنده . ج ، رِتاع ، رُتَّع، رُتُع، و رتوع . (آنندراج ) (شرح نصاب و منتخب ) (غیاث ) (منتهی الارب ).
راطالغتنامه دهخداراطا. (اِخ ) نام طبیبی است . و صاحب الابنیة عن الحقائق الادویة مکرر از او روایت می آورد از جمله در باب لحوم در پایها (پاچه ها). (یادداشت مؤلف ).
راتازیلغتنامه دهخداراتازی . (اِخ ) مرد سیاسی ایتالیا که بخدمات دولتی اشتغال داشت . به سال 1808م . در آلکساندری ولادت یافت و بسال 1873 م . در فروزینون درگذشت . ابتدا معلم حقوق بود
راتانیالغتنامه دهخداراتانیا. (فرانسوی ، اِ) گیاهی از تیره ٔ لگومینوز از دسته ٔ سزالپینه قسمت قابل مصرف : ریشه . ماده ٔ مؤثره تانن . موارد استعمال : تنتور و عصاره ٔ راتانیا (کارآمو