رابطۀ مشاورهایcounseling relationshipواژههای مصوب فرهنگستانتعامل و رابطۀ حرفهای بین مُراجع و مشاور که مشخصۀ آن همدلی و صداقت بین آن دو است
رابطۀ جنسی ممنوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ممنوع، زنا، خیانت، زنای محصنه، زنای بامحارم، لواط، امردبازی، بچهبازی، همجنسبازی، هموسکسوالیسم
رابطۀ اعتمادآمیزtrust relationshipواژههای مصوب فرهنگستانپیوندی بین دو دامنه، مانند دو کارساز در یک شبکه که به کاربر دارای حساب در یک دامنه امکان میدهد تا به منابع دامنۀ دیگر دسترسی داشته باشد
ارتباط عارضهfeature relationshipواژههای مصوب فرهنگستانرابطۀ میان مصادیق یک نوع عارضه با سایر مصادیق همان نوع عارضه یا با مصادیق سایر انواع عارضه
ارجاعreference 1واژههای مصوب فرهنگستانرابطۀ دلالت که میان واحدهای دستوری وجود دارد، مانند ضمیر، که بر اسم یا گروه اسمی دلالت میکند
بدلappositionواژههای مصوب فرهنگستانرابطۀ سازههای متوالی در یک سطح دستوری مشخص که به مصداقی واحد اشاره میکنند