رؤساءلغتنامه دهخدارؤساء. [ رُ ءَ ] (ع اِ) ج ِ رئیس . سران . بزرگان . مهتران : یکی از رؤسای حلب که مرا با او سابقه ٔ معرفتی بود گذر کرد. (گلستان ). و رجوع به رئیس شود.
روسازیلغتنامه دهخداروسازی .(حامص مرکب ) در مقابل زیرسازی در بعض کارها چون سنگ کاری بنا و اسفالت کردن پشت بام و خیابانها و غیره گفته میشود. ساختن قسمت سطحی خیابان و جاده و غیره .
روسانلغتنامه دهخداروسان . (اِخ ) دهی بوده است از ناحیه ٔ النجان اصفهان ، در ترجمه ٔ محاسن اصفهان است که بهرام گور از دیه روسان بود از ناحیت النجان و در قلعه ای که محاذی روسان و آ
رؤساءلغتنامه دهخدارؤساء. [ رُ ءَ ] (ع اِ) ج ِ رئیس . سران . بزرگان . مهتران : یکی از رؤسای حلب که مرا با او سابقه ٔ معرفتی بود گذر کرد. (گلستان ). و رجوع به رئیس شود.
روسازیلغتنامه دهخداروسازی .(حامص مرکب ) در مقابل زیرسازی در بعض کارها چون سنگ کاری بنا و اسفالت کردن پشت بام و خیابانها و غیره گفته میشود. ساختن قسمت سطحی خیابان و جاده و غیره .