ذیونوسیوسلغتنامه دهخداذیونوسیوس . (اِخ ) اول . دشخدا و طاغیه ٔ سرقوسه . (سوراقوسا) (از 405 تا 367 ق .م .) وی سائسی ماهر و ادب دوست بود و قرطاجنیان را او از صقلیه براند. لیکن سؤظنی ب
ذیونوسیوسلغتنامه دهخداذیونوسیوس . (اِخ ) از مردم هالیکارناس . مورخ یونانی معاصر پولیوس قیصر. او راست تاریخی ارجمند بنام رومیان قدیم .هشتم قبل از میلاد درگذشت .
ذیونوسیوسلغتنامه دهخداذیونوسیوس . (اِخ ) جوان یا دویم . پسر ذیونوسیوس اول و جانشین او (368 ق .م .) وی را در 358 از سرقوسه براندند. و او پس از دهسال غیبت بازگشت لکن تیمولئون بار دیگر
ذیونوسیوسلغتنامه دهخداذیونوسیوس . (اِخ ) ملقب براهنما یا معرف . عالم جغرافیائی یونانی در مائة چهارم میلادی . او راست منظومه ای در وصف و تعریف زمین .
ذیونوسیوسلغتنامه دهخداذیونوسیوس . (اِخ ) یکی از قضات محکمه ٔ آطن موسوم به آریاباغوس و او بدست قدیس بولس دین نصاری گرفت و در اواخر مائة اول میلادی بشهادت رسید.
دیونوسیوس هالیکارناسیلغتنامه دهخدادیونوسیوس هالیکارناسی . [ ی ُ س ِ ] (اِخ ) نقاد و عالم معانی و بیان و مورخ یونانی (اواخر قرن اول ق . م .) در رم تدریس میکرد. و یکی از مشاهیر نقادان باستانی بود.
دیونوسیوسلغتنامه دهخدادیونوسیوس . [ دِ ی ُ ] (اِخ ) مشهور به کهین (حدود 395 ق . م . تا بعد از 340 ق . م .) جبار سیراکوز پسر و جانشین دیونوسیوس مهین . مردی نازپرورده و از آیین جنگ و م
دیونوسیوسلغتنامه دهخدادیونوسیوس . [ ی ُ ](اِخ ) (حدود 430-367 ق . م .) مشهور به مهین ، جبار سیراکوز و از خاندان پستی بود. وارد سیاست شد و به حمایت از طبقات فقیر برخاست و بقدرت رسید.
دیونوسیوسلغتنامه دهخدادیونوسیوس . [ی ُ ] (اِخ ) آریوپاگوسی قدیس . (در قرن اول میلادی ) از اعضای محکمه ٔ آریوپاگوس که بوسیله ٔ پولس حواری به مسیحیت گروید. از شهدای مسیحی و نخستین اسقف
ذیونوسسلغتنامه دهخداذیونوسس . [ س ُ ] (اِخ ) و من المشهور من امره [ امر اسقلیبیوس ] انه رفع الی الملائکة فی عمود من نار کمایقال فی ذیونوسس و ایرقلس . (عیون الانباء ج 1 ص 18 س 20).
ذیونلغتنامه دهخداذیون . (اِخ ) جبار و دشخدای سوراقوسیا. تلمیذ افلاطون . وی پس از راندن برادرزاده ٔ خویش ذیونوسیوس جوان از سورا قوسیا بجای وی زمام حکومت آنجا بدست گرفت (از 357 -
ارقلیسلغتنامه دهخداارقلیس . [ اَ ق ِ ی ُ ] (اِخ ) شاعر و کیمیادان یونانی که ظاهراً در مائه ٔ پنجم ق . م . میزیسته . او راست منظومه ای در باب ((هنر مقدس )). || نیز شاعری یونانی در
دش خدالغتنامه دهخدادش خدا. [ دُ خ ُ ] (اِ مرکب ) دش خدای . دژخدای . جبار. طاغیه . متمرد. سلطان جائر. سلطان مستبد. حاکم جائر. خودکامه . پادشاه مستبد: ذیونوسیوس دش خدای سوراقوسیا. (
طاغیةلغتنامه دهخداطاغیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث طاغی . || سخت ستمکار. (منتهی الارب ). و بدین معنی تاء آخر کلمه را برای مبالغه بکلمه می افزایند. بیدادگر. (مهذب الاسماء). جبار عنید.
دیونوسیوس هالیکارناسیلغتنامه دهخدادیونوسیوس هالیکارناسی . [ ی ُ س ِ ] (اِخ ) نقاد و عالم معانی و بیان و مورخ یونانی (اواخر قرن اول ق . م .) در رم تدریس میکرد. و یکی از مشاهیر نقادان باستانی بود.