ذوقیلغتنامه دهخداذوقی . [ ذَ ] (اِخ ) اردستانی . شاعری از مردم اردستان اومتوطن اصفهان بوده است و در 1054هَ . ق . به اصفهان در گذشته است و وی را دیوانی مرتب است . و از اوست :بی ت
ذوقیلغتنامه دهخداذوقی . [ ذَ ] (اِخ )یکی از قدماء شعراء فارسی معاصر ابوالفتح بستی و طبقه ٔ اوست . رادویانی قطعه ٔ ذیل را از او آورده است .کجا نام اصحاب دانش برندابوالفتح بستی سر
ذوقیلغتنامه دهخداذوقی . [ ذَ / ذُو قی ی ] (ص نسبی )منسوب بذوق : رموز علم ادریسی بود ذوقی نه تدریسی چه داند ذوق ابلیسی رموز علم الاسما.قاآنی .
ذوقی بسطامیلغتنامه دهخداذوقی بسطامی . [ ذَ ی ِ ] (اِخ ) مرحوم رضا قلیخان هدایت در مجمع الفصحاء آرد: نام شریفش میرزا فتح اﷲ و از انجاب و اطیاب طایفه ٔ اعراب بنی عامر است که بروزگاری درا
ذوقی کاشانیلغتنامه دهخداذوقی کاشانی . [ ذَ ی ِ ] (اِخ ) امیر محمد امین . وی مبادی علوم در کاشان فرا گرفت و در حکمت از شاگردان ملا میرزاجان شیروانی معاصر شاه طهماسب صفوی بود. و دیری بسی
ذوقیاتلغتنامه دهخداذوقیات . [ ذَ / ذُو قی یا ] (ع اِ) علوم و فنون ذوقیة شعر و موسیقی و نقاشی و متفرعات آن ، چون حجاری و حکاکی و خوشنویسی و مانند آن . صنایع نفیسة. صنایع ظریفة.
ذوقیفانلغتنامه دهخداذوقیفان . [ ق َ ی َ ] (اِخ ) علقمةبن علس . یا علقمةبن شراحیل بن علس بن ذی جدن ملک البون . و در عقد الفرید ذیل ذوجدن آمده است : و من ولده علقمةبن شراحیل ، ذوقیفا
ذوقی بسطامیلغتنامه دهخداذوقی بسطامی . [ ذَ ی ِ ] (اِخ ) مرحوم رضا قلیخان هدایت در مجمع الفصحاء آرد: نام شریفش میرزا فتح اﷲ و از انجاب و اطیاب طایفه ٔ اعراب بنی عامر است که بروزگاری درا
ذوقی کاشانیلغتنامه دهخداذوقی کاشانی . [ ذَ ی ِ ] (اِخ ) امیر محمد امین . وی مبادی علوم در کاشان فرا گرفت و در حکمت از شاگردان ملا میرزاجان شیروانی معاصر شاه طهماسب صفوی بود. و دیری بسی
ذوقیاتفرهنگ انتشارات معین( ~.) [ ع . ] کارهای ذوقی ، فعالیت - هایی که باعث ارضای روحی یا سرگرمی می شود.
ذوقیاتلغتنامه دهخداذوقیات . [ ذَ / ذُو قی یا ] (ع اِ) علوم و فنون ذوقیة شعر و موسیقی و نقاشی و متفرعات آن ، چون حجاری و حکاکی و خوشنویسی و مانند آن . صنایع نفیسة. صنایع ظریفة.