ذوغاورلغتنامه دهخداذوغاور. [ وَ ] (اِخ ) یکی از قبیله ٔ بنی الهان بن مالک برادر همدان بن مالک . (منتهی الارب ).
ذوالرأسلغتنامه دهخداذوالرأس . [ذُرْ رَءْس ْ ] (اِخ ) لقب جریربن عطیةبن الخطفی . و نام او حذیفةبن بدر است . قیل له ذلک ، لجمة کانت له .
ذوالرأسینلغتنامه دهخداذوالرأسین . [ ذُرْ رَءْ س َ ] (اِخ ) نام یکی از اجداد محمدبن ابراهیم بن حبیب بن سمرة. معجم الادباء یاقوت ج 6 ص 268 س 3 از چ مارگلیوث .
ذوالرأسینلغتنامه دهخداذوالرأسین . [ ذُرْ رَءْ س َ ] (ع ص مرکب ) خداوند دو سر. دوسَرَه . || (اِخ ) لقب خشین ابن لای بن عصیم . رجوع به خشین شود. || لقب امیةبن جشم بن کنانة.
ذوالرأیلغتنامه دهخداذوالرأی . [ ذُرْ رَءْی ْ ] (اِخ ) لقب عباس بن عبدالمطلب عم ّ رسول اکرم صلوات اﷲ علیه . از آنروی که آراءاو در امر قوم بیشتر صائب بوده است . (از المرصع).
ذوالرأیلغتنامه دهخداذوالرأی . [ ذُرْ رَءْی ْ ] (اِخ ) لقب حباب بن المنذر الأنصاری از آنرو که بحضرت رسول (ص ) اشاره کرد که بر سر آب بدر فرودآید و رسول اکرم در قبول رای او متردّدگو
ذوالرأسلغتنامه دهخداذوالرأس . [ذُرْ رَءْس ْ ] (اِخ ) لقب جریربن عطیةبن الخطفی . و نام او حذیفةبن بدر است . قیل له ذلک ، لجمة کانت له .
ذوالرأسینلغتنامه دهخداذوالرأسین . [ ذُرْ رَءْ س َ ] (اِخ ) نام یکی از اجداد محمدبن ابراهیم بن حبیب بن سمرة. معجم الادباء یاقوت ج 6 ص 268 س 3 از چ مارگلیوث .
ذوالرأسینلغتنامه دهخداذوالرأسین . [ ذُرْ رَءْ س َ ] (ع ص مرکب ) خداوند دو سر. دوسَرَه . || (اِخ ) لقب خشین ابن لای بن عصیم . رجوع به خشین شود. || لقب امیةبن جشم بن کنانة.
ذوالرأیلغتنامه دهخداذوالرأی . [ ذُرْ رَءْی ْ ] (اِخ ) لقب عباس بن عبدالمطلب عم ّ رسول اکرم صلوات اﷲ علیه . از آنروی که آراءاو در امر قوم بیشتر صائب بوده است . (از المرصع).
ذوالرأیلغتنامه دهخداذوالرأی . [ ذُرْ رَءْی ْ ] (اِخ ) لقب حباب بن المنذر الأنصاری از آنرو که بحضرت رسول (ص ) اشاره کرد که بر سر آب بدر فرودآید و رسول اکرم در قبول رای او متردّدگو