ذوزنقهفرهنگ انتشارات معین(زَ نَ قِ) [ ع . ذوزنقة ] (اِ.) شکلی است چهارضلعی که فقط دو ضلع آن با هم موازی هستند.
ذوزنقةلغتنامه دهخداذوزنقة. [ زَ ن َ ق َ ] (ع اِ مرکب ) نزد مهندسان شکلی است از اشکال منحرفه . و آن شکلی است که دارای دو ضلع متوازی و دو ضلعغیر متوازی باشد بنحوی که دو ضلع اخیر یک
ذوزنقةلغتنامه دهخداذوزنقة. [ زَ ن َ ق َ ] (ع اِ مرکب ) (استخوان ...) یکی از استخوانهای هشتگانه ٔ مچ دست است که در ردیف دوم استخوانهای مچ (مجاور استخوانهای کف دست ) در طرف خارج محا
ذوزنقةلغتنامه دهخداذوزنقة. [ زَ ن َ ق َ ] (ع اِ مرکب ) نزد مهندسان شکلی است از اشکال منحرفه . و آن شکلی است که دارای دو ضلع متوازی و دو ضلعغیر متوازی باشد بنحوی که دو ضلع اخیر یک
ذوزنقه ایلغتنامه دهخداذوزنقه ای . [ زَ ن َ ق َ ] (ص نسبی ) منسوب بذوزنقه . بشکل ذوزنقه . شبه ذوزنقه . ذوزنقه ای شکل .
ذوزنقةلغتنامه دهخداذوزنقة. [ زَ ن َ ق َ ] (ع اِ مرکب ) (استخوان ...) یکی از استخوانهای هشتگانه ٔ مچ دست است که در ردیف دوم استخوانهای مچ (مجاور استخوانهای کف دست ) در طرف خارج محا
ذوزنقهوجهیtrapezohedronواژههای مصوب فرهنگستاندیسۀ بلوری مکعبی دارای بیستوچهار وجه که هر وجه آن یا یک ذوزنقه است یا بهطور آرمانی چهارگوشی با اضلاع ناموازی است متـ . سههشتوجهی چهارگوشهای، سههشتوجهی چه