ذوجرعلغتنامه دهخداذوجرع . [ ج َ رَ ] (اِخ ) مردی از قبیله ٔ الهان بن مالک بن زیدبن اوسلة برادرهمدان بن مالک دو قبیله اند در یمن . از تاج العروس .
ذوارعلغتنامه دهخداذوارع . [ ذَ رِ ] (ع اِ) مشکهای شراب . (مهذب الاسماء). خیکهای خرد شراب . (آنندراج ). و ربنجنی گوید: لا واحد لها و قیل واحدها ذارِع .
ذوجعرانلغتنامه دهخداذوجعران . [ ج ُ ] (اِخ ) ذوجعران بن شراحیل بن ربیعةبن جشم . بطنی است از عرب به یمن .
ذوارعلغتنامه دهخداذوارع . [ ذَ رِ ] (ع اِ) مشکهای شراب . (مهذب الاسماء). خیکهای خرد شراب . (آنندراج ). و ربنجنی گوید: لا واحد لها و قیل واحدها ذارِع .
ذوجعرانلغتنامه دهخداذوجعران . [ ج ُ ] (اِخ ) ذوجعران بن شراحیل بن ربیعةبن جشم . بطنی است از عرب به یمن .