ذوبیضلغتنامه دهخداذوبیض . (اِخ ) زمینی است بنوحلبه و بنوطخفه را بدیار عرب . و یوم ذی بیض نام یکی از جنگهای عرب است . (از المرصع).
چسب ذوبیhot-melt adhesiveواژههای مصوب فرهنگستانچسبی نرماگرم که بهصورت مذاب به کار میرود و با سرد شدن، تشکیل پیوند میدهد و بهصورت جامد درمیآید
دیرگداز ذوبیـ ریختگیfused cast refractoryواژههای مصوب فرهنگستاندیرگدازی که در حالتِ مذاب در قالب ریخته و شکل داده میشود
ذوب جزءبهجزءfractional meltingواژههای مصوب فرهنگستانذوبی که در آن مایع تولیدشده به محض تشکیل از سامانه خارج میشود و درنتیجه امکان واکنش آن با بازماندۀ بلورین از بین میرود
جوش شیاری دوطرفهdouble-groove weldواژههای مصوب فرهنگستاندر جوشکاری ذوبی، نوعی جوش شیاری که در آن دو طرف جوش داده میشود
جوش شیاری یکطرفهsingle-groove weldواژههای مصوب فرهنگستاندر جوشکاری ذوبی، نوعی جوش شیاری که در آن فقط یک طرف جوش داده میشود