ذوانفلغتنامه دهخداذوانف . [ اُ ن ُ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) افعل ذاک من ذی انف ؛ از سر بگیر. از سر نو بکن این کار را. (منتهی الارب ). افعل ذاک من ذی عوض .
ذوقبللغتنامه دهخداذوقبل . [ ] (ع اِ مرکب ) هو من قولهم خذها الی عشر من ذی قبل ؛ ای فیما یستقبل . (المرصع). و رجوع به ذوانف شود.