ذوالکف الاشللغتنامه دهخداذوالکف الاشل . [ ذُل ْ ک َف ْ فِل ْ اَ ش َل ل ] (اِخ ) لقب عمروبن عبداﷲ. یکی از فوارس بنوبکربن وائل است .
ذوالکفلغتنامه دهخداذوالکف . [ ذُل ْ ک َف ف ] (اِخ ) نام شمشیر مالک بن ابی بن کعب انصاری . || نام شمشیر خالدبن محاجربن خالدبن ولید.
ذوالف ورقاتلغتنامه دهخداذوالف ورقات . [ اَ ف َ وَ رَ ] (ع اِ مرکب ) گیاهی است طبّی که آن را میریافلن و مریافلن و سطراطیوس نیز نامند. و نام دیگر آن حرمانه و حَزَنبُل است و ابن البیطار گ
ذوالکللغتنامه دهخداذوالکل . [ ذُل ْ ک ُل ْل ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح موسیقی ) دوره ٔ نغمات هشتگانه . گام .
ذوالکتفلغتنامه دهخداذوالکتف . [ ذُل ْ ک َ ت ِ ] (اِخ ) لقب ابی السمط مروان بن سلیمان بن یحیی بن یزیدبن مروان بن الحکم . لقب ببیت قاله . رجوع بکلمه ٔ کتف در تاج العروس شود.
حزقیللغتنامه دهخداحزقیل . [ ح ِ ] (اِخ ) حزقیال . حزقل (بمعنی قوت اﷲ میباشد). و او پسر بوزی کاهن بود که در یهودیه متولد گردید و هم در آنجا ایام طفولیت خود را بسر برده در سال 598
حرمانهلغتنامه دهخداحرمانه . [ ] (اِ) نام نبطی میریافلن است . حزنبل . ذوالف ورقة. ذوالف ورقات .کف الدابة. کف النسر. مریافلن . هزاربرگ . کثیرالورق .
ذوالکفللغتنامه دهخداذوالکفل . [ ذُل ْ ک ِ ] (اِخ ) مشهد ذی الکفل ، از محال کوفه و نزدیک بشهر کوفه و مزار است .
ذوالکتفلغتنامه دهخداذوالکتف . [ ذُل ْ ک َ ت ِ ] (اِخ ) لقب ابی السمط مروان بن سلیمان بن یحیی بن یزیدبن مروان بن الحکم . لقب ببیت قاله . رجوع بکلمه ٔ کتف در تاج العروس شود.