ذوالنونینلغتنامه دهخداذوالنونین . [ ذُن ْ نو ن َ ] (ع اِ مرکب ) شمشیر : فزینک فی شریطک ام عمروو سابغة و ذوالنونین زینی .عمروبن معدی کرب و صاحب بلوغ الارب در ج 2 ص 53 در شرح شعر آرد: و ذوالنونین