ذبیحینلغتنامه دهخداذبیحین . [ ذَ ح َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ ذبیح . و منه الحدیث : انا ابن الذبیحین ؛ یعنی از نسل اسماعیل ذبیح اﷲ و فرزند بلافصل عبداﷲبن عبدالمطلب . رجوع به عبداﷲبن عبدال
bidedدیکشنری انگلیسی به فارسیاحتیاط، در جایی باقی ماندن، در انتظار ماندن، بکاری ادامه دادن، تحمل کردن، بخود هموار کردن، سکون کردن
ذبیحینلغتنامه دهخداذبیحین . [ ذَ ح َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ ذبیح . و منه الحدیث : انا ابن الذبیحین ؛ یعنی از نسل اسماعیل ذبیح اﷲ و فرزند بلافصل عبداﷲبن عبدالمطلب . رجوع به عبداﷲبن عبدال
ذبیحلغتنامه دهخداذبیح . [ ذَ ] (اِخ ) ذبیح اﷲ لقب اسماعیل بن ابراهیم علیهماالسلام . و گویند از آن اسحاق بن ابراهیم . (مهذب الاسماء). || لقب عبداﷲبن عبدالمطلب . و منه الحدیث : ان
خواستنلغتنامه دهخداخواستن . [ خوا / خا ت َ ] (مص ) خواهش کردن . (ناظم الاطباء). طلب کردن . طلبیدن . ابتغاء. (یادداشت مؤلف ) : مهر جویی ز من و بی مهری هده خواهی ز من و بی هده ای .