لاحقلغتنامه دهخدالاحق . [ ح ِ ] (اِخ ) ابن معدبن ذهل . ذکره ابوموسی ایضاً فی الذیل و اخرج من طریق ابی العتاهیة الشاعر و اسمه اسماعیل بن القاسم عن الاصمعی عن ابی عمروبن العلاء عن
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حنبل بن هلال بن اسدبن ادریس بن عبداﷲبن حیان بن عبداﷲبن انس بن عوف بن قاسطبن مازن بن شیبان بن ذهل بن ثعلبةبن عکابة بن صعب بن ع
اسحاقلغتنامه دهخدااسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم حُضَینی . صاحب تنقیح المقال گوید:حضینی بر وزن زبیری باشد منسوب بابی ساسان تابعی از بنی رقاش ، و آن بطنی است از بکربن وائل از ع
رقاشلغتنامه دهخدارقاش . [ رَ ] (اِخ ) رقاش بنت ضبیعةبن قیس بن ثعلبة، مادر جاهلی است و بنورقاش بدو منسوب است و از نسل شوهر وی [شیبان بن ذهل ] از بنی بکربن وائل از عدنانی می باشند