ذهبدیکشنری عربی به فارسیزر , طلا , سکه زر , پول , ثروت , رنگ زرد طلا يي , اندود زرد , نخ زري , جامه زري
bitدیکشنری انگلیسی به فارسیبیت، ذره، تکه، مته، قطعه، لقمه، سرمته، دهنه، لجام، پاره، ریزه، رقم دودویی، تیغه رنده، خرده
ذاهفةلغتنامه دهخداذاهفة. [ هَِ ف َ ] (ع ص ) نعت فاعلی مؤنث از ذهف .اِبل ذاهفة؛ شتران بستوه آمده از بس رفتن . داهفة.
ساعتلغتنامه دهخداساعت . [ ع َ ] (ع اِ) ساعة. نزد فقها عبارت است از جزئی از زمان . (کشاف اصطلاحات الفنون ). پاره ای از روز و شب . مدتی نامعلوم . وقت و زمان نامعین . مدتی از زمان