ذَرْعُهَافرهنگ واژگان قرآناندازه اش(ذرع مقياس طولي است به اندازه دست آدمي از نوک انگشتان تا آرنج که به وسيله اندازه گيري آن نيز اطلاق مي گردد هر ذرع پنجاه تا هفتاد سانتيمتر است )
حارثلغتنامه دهخداحارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن خدان . از سخنان اوست : الفتنة! فانها تقبل بشبهة و تدبر ببیان ، وان ّ المؤمن لا یلسع من جحر مرتین . و هم او گفت : اتقوا عصبا تاتیکم من
جدریلغتنامه دهخداجدری . [ ج ُ دَ ] (ع اِ) آبله و چیچک .(ناظم الاطباء). جَدری و جَدَری . (از قطر المحیط) (اقرب الموارد). ماهه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به جدری شود. فی الحدیث : «ا
سبعونلغتنامه دهخداسبعون . [ س َ ] (ع عدد، ص ، اِ) هفتاد. (منتهی الارب ).با معدود مذکر و مؤنث مساوی رفع آن به واو و نصب وجر آن به یاست . (از اقرب الموارد) : ثم فی سلسلة ذرعها سبع