91 مدخل
گسترده تر، پهن، عریض، پهناور، گشاد
پهن شدگی
گسترده شدن، وسیع کردن، پهن کردن، منبسط کردن، عریض کردن
broodery، گل دوزی، ملیله دوزی، قلاب دوزی
برودرها، اندیشه کننده، روی تخم نشین
گسترش می یابد، وسیع کردن، پهن کردن، منبسط کردن، عریض کردن