زاقهگویش بختیاریزاغه، طویلهاى حفر شده در زیرِ زمین براى گوسفندان و برّهها که در آن از هیچنوع مصالح ساختمانى استفاده نمىشود وراهرو شیبدارى آن را به سطح زمین وصل مىکند).
ذاقهلغتنامه دهخداذاقه . (اِخ ) در مراصدالاطلاع چ طهران آمده است : موضع فی الشعر. لکن ظاهراً غلط از کاتب است و اصل آن همچنانکه در معجم البلدان مضبوط است ذاقنه است .
زاغهلغتنامه دهخدازاغه . [ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اواوغلی بخش حومه ٔ شهرستان خوی . در 1800گزی شمال خوی و 4050گزی خاور شوسه ٔ خوی به ماکو. منطقه ٔ آن کوهستانی معتدل و مالا
بانگلغتنامه دهخدابانگ . (اِ) فریاد. آواز بلند. (برهان قاطع) (آنندراج ). صوت . آوا. صیحة. (ترجمان القرآن ). صراخ ، هیاهو. صیاح ، نعره . غو. (فرهنگ اسدی ). بان . (فرهنگ اسدی ). ند