ذلغلغتنامه دهخداذلغ. [ ذَ ] (ع مص ) ذلغ شفة؛ برگشتن لب .انقلاب شفة؛ یا ترکیدن لب ، تشقق شفه . || ذلغ جاریة؛ آرمیدن با وی . || ذلغ طعام ؛ ولغطعام ، لغف طعام ، اکل طعام یا سغسعه
ذلغلغتنامه دهخداذلغ. [ ذَ ] (ع مص ) ذلغ شفة؛ برگشتن لب .انقلاب شفة؛ یا ترکیدن لب ، تشقق شفه . || ذلغ جاریة؛ آرمیدن با وی . || ذلغ طعام ؛ ولغطعام ، لغف طعام ، اکل طعام یا سغسعه
ذوالشاوللغتنامه دهخداذوالشاول . [ ذُش ْ شا وَ ] (اِخ ) لقب پسر دعام بن مالک همدانی است . (منتهی الارب ).