ذریرهفرهنگ انتشارات معین(ذَ رَ یا رِ) [ ع . ذریرة ] (اِ.) 1 - داروی خشک ، ذرور. 2 - نوعی بوی خوش ، عطر. 3 - گل شیپوری ایتالیایی .
زریرهلغتنامه دهخدازریره . [ زَ رِ ] (اِ) گیاهی از طایفه ٔبادرنجبویه که افسنتین نیز گویند. (ناظم الاطباء).
زریرهلغتنامه دهخدازریره . [ زَ ری رَ / رِ ] (معرب ، اِ) معرب زریر. واحد زریر. یک دانه زریر. (فرهنگ فارسی معین ). به پارسی اسپرک را زریره گویند و آن شکوفه ٔ نباتیست که منبت او کوه
ذریرةلغتنامه دهخداذریرة. [ ذَ رَ ](ع اِ) بوی خوشی یعنی عطری است . دوائی است گیاهی . (نزهةالقلوب ). داروی پراکندنی . (آنندراج ). || داروی مردگان . (زوزنی ): و لایجوز تطییبه [ ای ّ
ذریرةلغتنامه دهخداذریرة. [ ذُ رَ رَ ] (اِخ ) بیرونی در الجماهر آورده است : ان ّ المعتضد کان امر بعمارة البحیرة و تحفیفها بالریاض و انفق علی الابنیة ستین الف دینار و کان یخلو فیها
قصب الذریرهلغتنامه دهخداقصب الذریره . [ ق َ ص َ بُذْ ذَ رَ ] (ع اِ مرکب ) نباتی است زیاده بر شبری و باریک و مجوف و بیرون او سرخ مایل به زردی و اندرون او سفید و مملو از چیزی شبیه به پنب
bedeviledدیکشنری انگلیسی به فارسیلعنتی، دارای روح شیطانی کردن، مسحور کردن، سحر و جادو کردن، اذیت کردن، خبیی کردن
bedevilدیکشنری انگلیسی به فارسیلگد زدن، دارای روح شیطانی کردن، مسحور کردن، سحر و جادو کردن، اذیت کردن، خبیی کردن
ذریرةلغتنامه دهخداذریرة. [ ذَ رَ ](ع اِ) بوی خوشی یعنی عطری است . دوائی است گیاهی . (نزهةالقلوب ). داروی پراکندنی . (آنندراج ). || داروی مردگان . (زوزنی ): و لایجوز تطییبه [ ای ّ
ذریرةلغتنامه دهخداذریرة. [ ذُ رَ رَ ] (اِخ ) بیرونی در الجماهر آورده است : ان ّ المعتضد کان امر بعمارة البحیرة و تحفیفها بالریاض و انفق علی الابنیة ستین الف دینار و کان یخلو فیها
قصب الذریرهلغتنامه دهخداقصب الذریره . [ ق َ ص َ بُذْ ذَ رَ ] (ع اِ مرکب ) نباتی است زیاده بر شبری و باریک و مجوف و بیرون او سرخ مایل به زردی و اندرون او سفید و مملو از چیزی شبیه به پنب
قصب بوالغتنامه دهخداقصب بوا. [ ] (اِ) قصب الذریرة است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به قصب الذریرة شود.