ذریتلغتنامه دهخداذریت . [ ذُرْ ری ی َ ] (ع اِ) پشت فرزندان .نسل : ای بار خدای همه ذریت آدم با ملک سلیمانی و با حکمت لقمان . ناصرخسرو.ابلیس لعین بدین زمین اندرذریّت خویش دید بسیا
ذُرِّيَّتِنَافرهنگ واژگان قرآننسلمان (ذرية در اصل به معناي فرزندان خردسال است ، ولي در استعمالهاي متعارف در خردسالان و بزرگسالان هر دو استعمال ميشود ، هم در يک نفر به کار ميرود ، و هم در چند
ساعدةلغتنامه دهخداساعدة. [ ع ِ دَ ] (اِخ ) ابن کعب بن خزرج از قحطان و جد جاهلی است و سعدبن عبادة از ذریت اوست و سقیفه ٔ بنی ساعدة به خاندان او منسوب است . (اعلام زرکلی ).- بنوساع
الغتنامه دهخداا. [ اَ ] (ع حرف ) همزه ٔ مفتوحه در عربی ادات استفهام و در تداول ما تنها در کلمه ٔ الست مستعمل است مقتبس از آیه ٔ: و اِذ اَخذَ ربُک َ مِن بَنی آدَم مِن ظُهورِهم
ذوزرعلغتنامه دهخداذوزرع . [ زَ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) کشتزار : انی سکنت من ذریتی بواد غیرزرع ، (قرآن 14 / 38)؛ بتحقیق مسکن دادم «ابراهیم » پاره ای از فرزندانم را بوادی غیر کشت ز
قالوا بلیلغتنامه دهخداقالوا بلی . [ ب َ لا ] (ع جمله ٔ فعلیه ) گفتند آری . و این اشاره است به آیه ٔ «و اذ اخذربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم الست بربکم قالوا بلی
زلنبورلغتنامه دهخدازلنبور. [ زَ لَم بو ] (اِخ ) یکی از اولاد پنجگانه ٔ ابلیس است که بدانها تفسیر کرده اند قوله تعالی را «اءَفتتخذونه و ذریته اءَولیاء» (قرآن 50/18)، و کارش آن است