ذریةلغتنامه دهخداذریة. [ ذُ رْ ری ی َ ] (ع اِ) نسل . پشت . فرزندان . پدران و فرزندان .نسل آدمی و پری . نسل مردمان و جِن ّ. فرزند. فرزندان و فرزندزادگان ، یستوی فیه الواحد و الجم
ذريةدیکشنری عربی به فارسیکليه جوجه هايي که يکباره سراز تخم درمياورند , جوجه هاي يک وهله جوجه کشي , جوجه , بچه , توي فکر فرورفتن
ضریةلغتنامه دهخداضریة. [ ض َ ری ی َ ] (اِخ ) چاهی است و بنام ضریّة بنت نزار نامیده شده است . (معجم البلدان ).
ضریةلغتنامه دهخداضریة. [ ض َ ری ی َ ] (اِخ ) دهی است آباد و قدیم در راه بصره به مکه . (معجم البلدان ).
ضریةلغتنامه دهخداضریة. [ ض َ ری ی َ ] (اِخ ) گویند دهی است بنی کلاب را میان مکه و بصره ،نزدیکتر به مکه ، و در این مکان بنوسعد و بنوحنظله جنگ را گرد آمدند و سپس صلح کردند. (معجم
ضریةلغتنامه دهخداضریة. [ ض َ ری ی َ ] (اِخ ) گویند زمینی است به نجد میان جدیلة و طخفة که حجاج بصره بدانجا فرودآیند و ذکر آن در ایام و اشعار عرب آمده است . (معجم البلدان ).
ذراریلغتنامه دهخداذراری . [ ذَ ] (ع اِ) ج ِ ذُریّة. فرزندان . فرزندان جن و انس . || زنان : قرب صد هزار برده از ذراری و جواری ایشان ... بدست اهل اسلام افتاد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی
زارحیانلغتنامه دهخدازارحیان . (اِخ ) ابن یهودا ذریه ٔ زارح بن یهودا میباشند. (یکم سفر اعداد26:13 و 20 یوشع 7:17 و اول تواریخ ایام 27:11 و 13) (قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به زارح بن