زدگویش اصفهانی تکیه ای: bešǰi طاری: bešǰi طامه ای: boypokât طرقی: bešǰind کشه ای: bešǰi نطنزی: bašboqât
ضددیکشنری عربی به فارسیدربرابر , درمقابل , پيوسته , مجاور , بسوي , مقارن , برضد , مخالف , عليه , به , بر , با
ذوالدمعةلغتنامه دهخداذوالدمعة. [ ذُدْ دَ ع َ ] (اِخ ) لقب حسین بن زیدبن علّی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام است . و این لقب برای بسیاری بکاء او به وی داده اند. و بعضی گفته
استاذالدارلغتنامه دهخدااستاذالدار. [ اُ ذُدْ دا ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) استادالدار. وکیل دار. استاد سرای : و امّا الشرقیة [ من بغداد ] فهی الیوم دارالخلافة و کفاها بذلک شرفاً و احتفال