ذاقی الاسکندرانیلغتنامه دهخداذاقی الاسکندرانی . [ قِل ْ اِ ک َ دَ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به ذافنی ... شود.
boreدیکشنری انگلیسی به فارسیبذر، سوراخ، گمانه، منفذ، کالیبر تفنگ، سر خر، با مته سوراخ کردن، موی دماغ کسی شدن، خسته کردن، سوراخ کردن، با مته تونل زدن، سفتن، نقب زدن، وسیله سوراخ کردن، سنبه
ذاقی الاسکندرانیلغتنامه دهخداذاقی الاسکندرانی . [ قِل ْ اِ ک َ دَ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به ذافنی ... شود.
غارالارضلغتنامه دهخداغارالارض . [ رُ ل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) بَیُب . ذاقنی الاسکندرانی . دافنی . رجوع به ذافنی شود.