ذاقی الاسکندرانیلغتنامه دهخداذاقی الاسکندرانی . [ قِل ْ اِ ک َ دَ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به ذافنی ... شود.
boardدیکشنری انگلیسی به فارسیهیئت مدیره، تخته، تابلو، هيئت مدیره، اغذیه، میز غذا، غذای روی میز، میزشور یادادگاه، هيئت عامله یاامنا، هيئت بازرگانی، تخته یا مقوا و یا هر چیز مسطح، سوار شدن، ب
ذاقی الاسکندرانیلغتنامه دهخداذاقی الاسکندرانی . [ قِل ْ اِ ک َ دَ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به ذافنی ... شود.
لاورسلغتنامه دهخدالاورس . [ رُ ] (لاتینی ، اِ) غار. دهمست . رند. دِهم . عمار. ذاقی . برگ بو. نوعی از لراسه ، شامل درختانی که پیوسته سبز باشند. رجوع به لریه شود.