ذوالغتنامه دهخداذوا. [ ذَ ] (ع اِ) مخفف ذوان تثنیه ٔ ذو و چون لازم الاضافه است هیچگاه جز بصورت ذوا در کلام نیاید: ذوامال ؛ دو مرد خداوند مال . و منه قوله تعالی : و من قتله منکم
شهرویلغتنامه دهخداشهروی . [ ] (اِ) ظاهراً نام جانوری است و ابوالفتوح رازی این کلمه را در عبارت ذیل (چ 1 ج 2 ص 223) آورده است اما معنی آن معلوم نشد: «و هرکه روباهی بکشد یا خرگوشی
کعبةلغتنامه دهخداکعبة. [ ک َ ب َ ] (اِخ ) اسم بیت اﷲ. در اصل به معنی مرتفع است چون بنای کعبه از زمین مرتفع و بلند است لهذا کعبه نام کردند یا مرتفع است از روی مراتب . (غیاث ). قب
حروریةلغتنامه دهخداحروریة. [ ح َ ری ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از پانزده مذهب خوارج . (بیان الادیان ). طائفه ای از خوارج که در حروراء اجتماع کرده به مخالفت علی بن ابیطالب برخاستند. (سمع
ذوالعقل و العینلغتنامه دهخداذوالعقل و العین . [ ذُل ْ ع َ ل ِ وَل ْ ع َ ] (ع ص مرکب ) هوالذی یری الحق فی الخلق و هذا قرب النوافل و یری الخلق فی الحق و هذا قرب الفرائض ولایحتجب باحدهما عن ا