دلغتنامه دهخداد. (حرف ) صورت حرف دهم از الفبای فارسی و هشتم از الفبای عربی و چهارم از الفبای ابجدی و نام آن دال است و گاه برای استواری ِ ضبط، دال مهمله گویند. (مقدمه ٔ برهان
دلغتنامه دهخداد. [ دِ ] (با کسره ٔ ممتده ) (صوت ، ق ) در تداول خانگی حرف تعجب است به معنی واقعاً؟ و آیا راست است ؟ و آیا راستی چنین است ؟ و آیا راستی چنین بود؟ || در تداول عو
دلغتنامه دهخداد. [ دُ ] (حرف ) از ایتالیائی دُ. هجایی بی معنی که آن را بمناسبت آوایش جانشین اوت در موسیقی کرده اند و آن اولین نُت گام موسیقی است .
تابیدنفرهنگ انتشارات معین(دَ) (مص م .) 1 - پیچیدن ، پیچ دادن . 2 - دوری جستن . 3 - تاب آوردن ، ایستادگی .