دیکته کردنلغتنامه دهخدادیکته کردن . [ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تقریر کردن . فرو خواندن . املاء کردن . || دیکته نوشتن . (یادداشت دهخدا).
دیکتهلغتنامه دهخدادیکته . [ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) مطلبی که کسی املا کند و دیگری بنویسد. املاء تقریر؛دیکته ها، أمالی . تقاریر. (یادداشت مرحوم دهخدا).
بر دادنلغتنامه دهخدابر دادن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) بار دادن . میوه دادن . ثمر دادن . حاصل دادن و نتیجه دادن : جهاندار بر چرخ چونین نبشت بفرمان او بر دهد هرچه کشت . فردوسی .اگر زمی