دیودوروسلغتنامه دهخدادیودوروس . [ ی ُ دُ ] (اِخ ) دیودوروس لاتینی سیکولوس (فوت بعد از سال 21 ق .م .) مورخ سیسیلی . کتابی در 40 مقاله بزبان یونانی در تاریخ عالم تألیف کرد که با جنگه
دیودوتوسلغتنامه دهخدادیودوتوس . [ ی ُ دُ ] (اِخ ) والی یونانی باکتریا، که در زمان آنتیوخوس دوم بشورید (حدود 255 ق .م .) و از دولت سلوکی جدا شد و دولت مستقل باکتریا را تشکیل داد. این
دیسقوروسلغتنامه دهخدادیسقوروس . [ ق ُ رُ ] (اِخ ) دیسقوریدوس . رجوع به همین کلمه و عیون الانباء ص 105 شود.
دیودارولغتنامه دهخدادیودارو. [ وْ ] (اِ مرکب ) همان دیودارست که درخت کاج مانند باشد و شیره ٔ آن علاج استرخای اعضا کند. (برهان ). سرو هندی . (ناظم الاطباء). دیودار. (از آنندراج ).
دیونوسوسلغتنامه دهخدادیونوسوس . (اِخ ) دیونوسیوس . روفس را کتابی بوده است بنام کتاب علة دیونوس . ابن الندیم میگوید و هوالقیح . (یادداشت مؤلف ): ثم سار [ افلاطون ] الی سیفیلد فجرت ل
رواقیانلغتنامه دهخدارواقیان . [ رِ ] (اِخ ) ج ِ رواقی . رواقیون . اهل اسطوانه . (دزی ج 1 ص 22). حکمای اشراقیان که از مکاشفه احوال ضمائر معلوم می کردند و در کتابی نوشته بودکه رواقیا
دیودوتوسلغتنامه دهخدادیودوتوس . [ ی ُ دُ ] (اِخ ) والی یونانی باکتریا، که در زمان آنتیوخوس دوم بشورید (حدود 255 ق .م .) و از دولت سلوکی جدا شد و دولت مستقل باکتریا را تشکیل داد. این
زالوقوسلغتنامه دهخدازالوقوس . (اِخ ) از حکمای قدیم یونان و متولد در حدود 700 ق . م . است برخی وی را بخطا شاگرد فیثاغورث دانسته اند در صورتی که او خود یک قرن قبل از فیثاغورث میزیسته
بیروتلغتنامه دهخدابیروت . [ ب َ ] (اِخ ) شهری است معروف بر ساحل دریای شام و از اعمال دمشق است . فاصله ٔ میان آن تا صیدا سه فرسنگ است و بنا بگفته ٔ بطلمیوس طول بیروت 65 درجه و 45