دیوانگیدیکشنری فارسی به انگلیسیaberration, amok, daftness, dementia, derangement, insane, insanity, lunacy, madness, mania _, wackiness
دیوانگیلغتنامه دهخدادیوانگی . [ دی ن َ / ن ِ ] (حامص ) جنون .(بهار عجم ). جنون و عدم تعقل . (ناظم الاطباء). دماغ خشکی . فساد عقل . سوداء. اختلاط عقل . خبط دماغ . (یادداشت مؤلف ).