دیر متیلغتنامه دهخدادیر متی . [ دَ رِ م َت ْ تا ] (اِخ ) در هفت فرسخی مشرق موصل بر کوه بلندی قرار دارد که به آن کوه متی میگویند کسی که بالای آن رود ده نینوی و مرج را می بیند این دی
تترانیترو دی متیل آنیلینلغتنامه دهخداتترانیترو دی متیل آنیلین . [ ت ِ رُ م ِ ] (اِ) از اجسام آلی . رجوع به روش تهیه ٔ مواد آلی دکتر صفوی ص 143 شود.
دیرمسیرلغتنامه دهخدادیرمسیر. [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جاوید بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون با 179 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
دیمرتیلغتنامه دهخدادیمرتی . [ دَ / دِ م َ تی ی ] (اِخ ) نحوی اصفهانی ، ابومحمدقاسم بن محمد اصفهانی از قریه ٔ دیمرت است و از اوست : کتاب تقدیم الالسنة و کتاب العارض فی الکامل و تهذ
دیر یونسلغتنامه دهخدادیر یونس . [ دَ رِ ن ُ ] (اِخ ) منسوب به یونس بن متی (ع ) است و جنب شرق دجله مقابل موصل است بین آن و دجله دو فرسخ یا کمتر است و این محل معروف به نینوی و نینوی ش
دیرلغتنامه دهخدادیر. [ دَ / دِ ] (ع اِ) خانه ای که راهبان در آن عبادت کنند و غالباً از شهرهای بزرگ بدور است و در بیابانها و قله های کوهها برپا گردد و هر گاه در شهر بنا گردید آن
ابوشاکرلغتنامه دهخداابوشاکر. [ اَ ک ِ ] (اِخ ) ابن ابی سلیمان داودبن متی بن ابی المعین ابی فانه و لقب ابوشاکر موفّق الدین است و چنانکه در شرح حال ابوسلیمان آمده است ابوشاکر با پدر
خبزالطابونلغتنامه دهخداخبزالطابون . [خ ُ ب ُ زُطْ طا ] (ع اِ مرکب ) نانی است که در گرفتن سبوس مبالغه کرده رقیق و با روغن ترتیب دهند و مشهوربه کسمه است دیر هضم و کثیرالغذاء و مضر محرور
ذوالنونلغتنامه دهخداذوالنون . [ ذُن ْ نو ] (اِخ ) لقب یونس بن متی یعنی صاحب ماهی یا همدم ماهی - و خداوند ماهی یکی از انبیاء بنی اسرائیل است که مبعوث بر اهل نینوی بود و آنرا صاحب ال