دیرانزالیdelayed ejaculation, retarded ejaculation, inhibited ejaculationواژههای مصوب فرهنگستانتأخیر قابلتوجه در انزال یا انزال نداشتن یا بهندرت انزال داشتن متـ . انزال دیررس
دیرانزاللغتنامه دهخدادیرانزال . [ اِ ] (ص مرکب ) دیرآب . آنکه انزال بدیر کند. (آنندراج ): حجاد؛ مرد دیرانزال . (منتهی الارب ).
دیرانزاللغتنامه دهخدادیرانزال . [ اِ ] (ص مرکب ) دیرآب . آنکه انزال بدیر کند. (آنندراج ): حجاد؛ مرد دیرانزال . (منتهی الارب ).
جحادلغتنامه دهخداجحاد. [ ج َح ْ حا ] (ع ص ، اِ) مرد دیرانزال . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد) (از قاموس ).
بطیلغتنامه دهخدابطی ٔ. [ ب َ ] (ع ص ) سست رو. ج ، بِطاء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درنگ کننده و آهسته . (آنندراج ) (غیاث ) (فرهنگ نظام ) (از مهذب الاسماء). آهسته و سست و ک
دیرلغتنامه دهخدادیر. (ق ) مدت متمادی . در برابر زود. (از برهان ). مدتی بسیار پس از وقت موعود یا وقت معتاد. پس از زمانی که سزاوار بود. زمانی طویل . مقابل زود. مقابل زمانی کوتاه