جایی که راهبان در آن اقامت کنند و به گوشهگیری و عبادت بپردازند؛ صومعه.
〈 دیر مغان: [قدیمی]
۱. آتشکده؛ عبادتگاه زردشتیان.
۲. (تصوف) مجلس عرفا و اولیا.
بیعت، خانقاه، صومعه، عبادتگاه، کنشت، معبد
abbey, behindhand, belated, belatedly, cloister, convent, late, slow, monastery, nunnery, overdue, priory, tardily, tardy, temple