دگرگونی پسروندهretrograde metamorphism, retrogressive metamorphismواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دگرگونی که براثر آن کانیهای دگرگونی درجههای بالاتر جای خود را به کانیهای دگرگونی درجههای پایینتر میدهند
دگرگونی پیشروندهprograde metamorphism, progressive metamorphismواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دگرگونی که براثر آن کانیهای دگرگونی درجههای پایینتر جای خود را به کانیهای دگرگونی درجههای بالاتر میدهند
دگرگونیدیکشنری فارسی به انگلیسیabout-face, change, divergence, metamorphosis, mutation, shift, swing, switch, transformation, turn, turnover, variation
بستنلغتنامه دهخدابستن . [ ب َ ت َ ] (مص ) پهلوی بستن . از ریشه ٔ اوستایی و پارسی باستان ، بند . طبری ، دوستن . مازندرانی ، دوسّن و دَوسن . گیلکی ، دوستن . بند کردن . فراهم کشیدن