هاینهلغتنامه دهخداهاینه . [ ن ِ ] (اِخ ) هاینریش . شاعر معروف آلمانی که در سال 1797 در یک خانواده ٔ یهودی به دنیا آمد. تولد وی در زمان تسلط سربازان ناپلئون بر آلمان صورت گرفت و ب
لخت کردنلغتنامه دهخدالخت کردن . [ ل ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) از جامه برآوردن . برهنه کردن .- لخت کردن کاروان ؛ ستدن دزد همه ٔ اموال آنان را به ستم . گرفتن قاطع طریق همه چیز کاروانی را
پهلوان پنبهلغتنامه دهخداپهلوان پنبه . [ پ َ ل َ / ل ِ پَم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) مسخره ای که تمام تن خود را به پنبه گیردو او با حلاجی که کمان در دست دارد برقص آیند و حلاج در میان رقص
نابخردلغتنامه دهخدانابخرد. [ ب ِ رَ ] (ص مرکب ) نادان . بی عقل .(آنندراج ) (ناظم الاطباء). بی خرد. جاهل : بگردان [ خدایا ] ز جانش نهیب بدان بپرداز گیتی ز نابخردان . فردوسی .که گیت
هانری چهارملغتنامه دهخداهانری چهارم . [ ی ِ چ َ رُ ] (اِخ ) (1050-1106 م .) پادشاه آلمان ، پسر هانری سوم ، که در سال 1056 پس از مرگ پدر، در سن 6سالگی به امپراتوری آلمان انتخاب شد. نزاع