دبرلغتنامه دهخدادبر. [ دَ ] (ع اِ) دِبر. (منتهی الارب ). جماعت نحل . گروه کبت انگبین . لاواحد له ؛ واحد ندارد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، ادبر. دبور. (منتهی الارب ). گروه م
دبرلغتنامه دهخدادبر. [ دَ ] (ع مص ) پشت دادن و سپس رفتن . || بردن چیزی را. || نقل کردن حدیث را از کسی بعد مرگ او. || باد دبور گردیدن هوا. || درگذشتن تیر از نشانه . || باد دبور